Taj mahal
Today i have time to write more about my trip and what I have done and what I have to do …..yesterday was very busy day for me and I couldnt plant tree here and after that I had 2 days off and I have to ignor it in Agra.as I couldnt sleep on the road befor Agra I was really tired yesterday so I woke up a little bit late about 10 due to I needed to rest more than usual and in the ather hand in India almost all the offices start their work after 10am and befor that you can not do anything .some guys on the road met me and they were really excited about planting tree in their college but when I called them they said that our prenciple isnt in his office and when I called them again they never answered me.so dosnt matter I will do it in other cities on the way and Agra is just for visiting the Taj mahal .
Somtime somthing strenge happen on the road but always I try to ignor them and just I like to talk about beauties of trip , for me everything is nice and I like all of them that all are part of life.to day (10 Feb) I decided to collect my stuff and leave them in hotem then go to Taj and then back and start trip and because of that I woke up very soon and I faced with rain ,so I could do nothing except staying in hotel .but I saw that I have to leave here today and I went to Taj with my all stuff and left them in a hotel by very few Roppies and I went to Taj mahal whech was wonderful . really it is defiicult explain it that what I felt there .it is completly right to be one of wonders all over the world .it is very huge and very very very nice and beautiful , amazing .just it was very crowded and today rainy ,however it wasnt a reason that we couldnt enjoy.in Taj I found a new frind from Brazil who is Diego .that was nice a frind from south American countries.
We spent all the day together and after Taj we visited Itimadud-Daula which also was very nice and beautiful .another tomb which has made by Shanhjahan .after that we came back home and we ate dinner together and we talked alot about everything and also Iran .thats right that he tought about Iran like other people in wrong way and when I explain Iran for him, he surprised that how Iran is safe as I told .just I hope one day he come Iran and see the truth of Iran and frindly people in Iran .most of people think that in Iran everybody has a gun in his pocket and nobody lagh ,all the men has bierd and wemen use borgha .however after dinner he droped me to the hotel .
Tonight also here is rainy and I dont know about tommarow ,just hope I can continue my trip and for sure I will do even the weather was rainy ,due to it isnt fair that just becuase of riding I say hope tommarow is no rain that rain is one of GOD blesses and too many people need it ,so dosnt matter ,I will bike tommarow morning even with rain .
13 Feb 2007
تاج محل
امروز من وقت بیشتری برای نوشتن در باره سفرم وآنچه انجام داده وباید بدهم دارم.
دیروز برای من روز پر مشغله ای بود ومن نتوانستم اینجا درختی بکارم و بعدش دوروز تعطیلی بود که باید از آن در آکرا چشم پوشی میکردم بنابراین من نتوانستم درجاده قبل ازآکرا بخوابم ودیروز واقعا خسته بودم بنابراین، کمی دیر از خواب بیدار شدم در حدود ساعت 10
برای اینکه به استراحت بیشتری نیاز داشتم از طرف دیگر در هندوستان اکثر ادارات کارشان را بعد از ساعت 10صبح شروع میکنند و شما قبل از این ساعت نمیتوانید کار اداری انجام دهید.
توی جاده تعدادی دانش آموز منو دیدند وبا هیجان زیاد در باره کاشت درخت در کالجشان صحبت کردند اما زمانیکه به آنجا تلفن زدم گفتند که مسئولشان نیست ودوباره که تماس گرفتم اصلا جواب ندادند. به هرحال هیچ مهم نیست چون من میتونم تو شهرهای دیگه این کار را انجام دهم ضمن اینکه درآکرا تنها چیز دیدنی فقط تاج محل هست.
بعضی وقتها مسائل عجیبی در جاده اتفاق میافتد اما اغلب من سعی میکنم از آنها چشم پوشی کنم وفقط دوست دارم در باره زیبائیهای سفر صحبت کنم، برای من همه چیز زیباست و من همه آنها را دوست دارم وهمه بخشی از زندگی هستند.
امروز (10فوریه)تصمیم گرفتم بار و بندیلم را جمع کنم و بزارم تو هتل وبرای دیدن تاج محل بیرون بروم وبعد برگردم و سفرم را ادامه بدهم اما بخاطر اینکه خیلی زود از خواب بیدار شده بودم با باران مواجه شدم که چاره ای هم نداشتم چون زمان کمی داشتم واجبارا زیر باران برای دیدن تاج محل رفتم که واقعا فوقلعاده زیباست و توضیحش بسیار مشکل
تاج محل بسیار بزرگ وزیباست و یکی از عجائب دنیا
در اینجا من یک دوست تازه پیدا کردم ،مردی برزیلی بنام دیگو، که یک دوست خوب از آمریکای شمالی است و ما همه روز را باهم سپری کردیم و بعد از تاج محل برای دیدن (لتیمادودداولا)رفتیم که این هم مکانی زیبا وقشنگ بود وهمچنین بازدیدی از گنبد معروف ساخته شانحی جهان داشتیم.
بعد از برگشتن باهم شام خوردیم ودر باره خیلی چیزها باهم صحبت کردیم ازجمله ایران ،که متاسفانه ذهنیت ایشان هم مثل سایر خارجیها نسبت به ایران خراب بود وزمانیکه من از امنیت واوضاع مناسب ایران برایش صحبت کردم او متعجب شد و امیدوارم که یک روز به ایران بیاید و به حقیقت پی برده وبا مردم دوست داشتنی ایران آشنا شود.بیشتر مردم دنیا فکر میکنند که در ایران هرکسی یک اسلحه در جیبش دارد و هیچکس نمیخندد وهمه مردان ریش بلندی دارند وهمه زنان از زوبند استفاده میکنند………….. وبعد از شام او از من جدا شد.
امشب هم اینجا هوا بارانی است ونمیدانم فردا چطور خواهد شد البته امیدوارم بتوانم سفرم را انجام دهم هرچند زیر باران،چرا که من خود خواه نیستم که بخواهم بخاطر سفرم باران نیاید چون باران یکی از برکات خداوند است وتمام مردم به آن احتیاج دارند .
من فردا دوچرخه سواری خواهم کرد حتی زیر باران